دل نگاره

چیزی شبیه درد دل است این نگاره ها

دل نگاره

چیزی شبیه درد دل است این نگاره ها

طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب با موضوع «مناسبتی» ثبت شده است

روزنه‌ای برای نفوذ

نفوذ

توافقی شد بر سر مسائل هسته‌ای. خوب یا بد، مهم است ولی فعلا کاری با آن نداریم. حدود دو ماه است که از نهایی شدن سند برجام می‌گذرد. هنوز نه چیزی به بار است و نه به دار. نه آن‌طرف کنگره‌شان تصویب کرده و نه این طرف مجلس ما. پای هیچ برگه‌ای امضایی نیافتاده و هیچ کس تعهدی را برنتافته. ولی در همین فاصله کوتاه در مملکتمان اتفاقاتی سلسلهوار رخ داده که هر دلی را مضطرب میکند و هر دست و پایی را لرزان:

بازگشت روباه به لانه اش

سلفی ملکه جلو سفارت

به گواه تاریخ روابط انگلیس با ایران قبل از انقلاب و پس از آن هیچگاه دوستانه و خیرخواهانه نبوده است. انگلیسیها هرگز صادقانه با ایران برخورد نکرده‌اند. رفتار آنها با ایران همواره رفتاری مغرضانه، خلاف و دون شأن دیپلماتیک بوده است. آنها برای دستیابی به اهداف خود تنها شکل و شیوه خود را با عصر استعمار تغییر داده‌اند.

وقتی قضیه بودار می‌شود

جنگ جهانی که تمام شد، یهودیان هی داد و فریاد زدن که آی ما را شکنجه کردند، مارا کشتند، اموالمان را خوردند و چه و چه.  طبق معمول شروع کردند به تاریخ‌سازی و مظلوم‌نمایی. آنقدر گفتند و گفتند که خودشان هم دروغ خودشان را باور کردند و هولوکاست امری شد مقدس و غیر قابل انکار. پس قانون تصویب کردند که هیچ کس حق ندارد ضد هولوکاست ما حرفی بزند و نتیجه اخلاقی این قضیه هم این شد که فلسطین حق ماست! هر کس هم که گفت آخر این آسمان به آن ریسمان چه ربطی داشت، متهم به یهودستیزی شد و زندانی. و هر کس که «آیا» و «شاید» در کار آورد تبعید شد و سر به نیست.

در منطق هولوکاستی این یک قاعده است: منطق که نباشد، باید با های و هوی، این و آن را ساکت کرد و دهان منتقد را بست تا دم خروس بیرون نیوفتد.

آن روز که ادوارد شواردنادزه، وزیر وقت امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی به تهران آمد تا جواب نامه امام به گورباچف را بدهد، فکر نمی‌کرد با چنین استقبال سردی روبه‌رو شود. یک اطاق محقر، یک صندلی ناراحت، پذیرایی با یک استکان چای، مدتی انتظار، ورود امام با لباس غیررسمی و خیلی چیزهای دیگر او را مبهوت کرده بود. آخر او نماینده یک ابر قدرت بود، چطور می‌توانستند او را تحویل نگیرند؟ هیچ کس از دیدنش ذوق نکرد، هیچ کس با آمدنش نگفت دروازه‌های جهان به روی ما گشوده شد، هیچ کس فرش قرمزی پهن نکرد...

استراتژی وحدت (2)

حبل الله

تلنگری به جماعت بسیجی و امت حزب الله!!!

اختلافات اعتقادی در درون اسلام، اصولا به اختلاف علمای اسلام از شیعه و سنی برمی‌گردد که راه حل آن بحث علمی است. اما وقتی این اختلافات به سطح جامعه برسد دیگر بحث علمی نیست بلکه به دعوا و نزاع می‌کشد. و این همان چیزی است که دشمن می‌پسندد. پس در سطح علما، می‌باید به طور کاملا علمی و به دور از بی‌اخلاقی و بی‌تقوایی و در کمال آزادی، اختلافات مورد بحث قرار گیرد. اما در سطح جامعه این اختلافات نباید بروز پیدا کند چرا که بیشتر از احساسات و تعصبات نشأت گرفته شده است.

وقتی صحبت از وحدت شیعه و سنی می‌شود و از ضرورت آن سخن به میان می‌آید دیر وحدت میان خود شیعیان از بدیهیات به نظر می‌رسد.

برخی خیال می‌کند که هرکه مخالف آنها فکر کند مخالف اسلام فکر کرده و باید از او تبری جست!

استراتژی وحدت (1)

وحدت

اسلام دینی است واحد با خدایی واحد، پیامبری واحد و کتابی واحد. اما مسلمانان انواع اقسام دارند. گروهی شیعه هستند و گروهی اهل تسنن که هر کدامشان برای خودشان 72 ملتند. برخی تندرو، برخی کندرو، برخی علی‌دوست، برخی علی‌پرست، برخی دشمن علی و....

قطعا حرف حق و راه حق یگانه است و نمی‌توان گفت که همه این فرقه‌ها بر صراط مستقیمند (پلورالیزم) و یا گفت هیچ حرف حقی وجود ندارد (نهلیلیسم). اما جدای از اینکه راه صحیح کدام است باید این سوال را پرسید که منطق وحدت میان مسلمین با وجود این همه اختلاف و شکاف فکری چه معنایی می‌دهد؟ آیا منظور آن است که همه یک طور بیاندیشند و یک شکل عمل کنند؟

زیر دین مادر

یکی یکی اعدادی که به اندازه لباس‌هایت اضافه‌ می‌شود. نیم نیم شماره‌هایی که در فواصل کم نمره کفشت را بیشتر می‌کند. دانه دانه کلماتی که بر در دایره لغات محدودت با تلفظ خاص خودت، افزون می‌شود. سانت سانتی که روی قدت می‌نشیند. میل میل وزنی که هن هن مادر را برای رسیدن به خانه، در می‌آورد. شمارش مرواریدهای سرزده از لثه‌هایت که از انگشتان دست مادر تجاوز می‌کند. انگشتان فرو رفته‌ات در گواش که بر سپیدی دفتر، چشم چشم دو ابرو می‌کشد؛ همه‌اش می‌شود عاشقانه‌های یک مادر. می‌شود دلهره‌هایی دلچسب. لذت‌های پر از دلشوره‌ای که تا کسی مادر نشود نمی‌فهمد. اما این عاشقانه‌ها دِین به دنبال خود می‌آورد، دِینی بسیار سنگین.

نوروز ایمانی، خرید ایرانی

شب عیدی بدون کالای خارجی

اسمش خرید عید است. از خیلی زمان‌های پیش رسم بر این بود که آدم‌ها، نزدیکی‌های سال نو یا همان اسفندماه که می‌شد شال و کلاه می‌کردند و راهی بازار می‌شدند، اصلا اوج خریدها و بازار رفتن‌های همه آدم‌ها توی همین روزهای اسفند است. به طوری که اشتیاق و میل به خرید کردن به صورت عجیبی در ما بیشتر می‌شود تا جایی که بعضی‌ها تمام پس‌انداز یک‌ساله‌شان را بر می‌دارند و راهی بازار می‌شوند.

اسراف و خریدهای اضافی، تجمل‌گرایی و ولخرجی کردن جزء اتفاقات بدی است که گریبان آدم‌ها را در اسفندماه می گیرد و آن ها را تبدیل می کند به موجوداتی که علاوه بر پول‌هایشان، وقت و عمر و حتی دین و عقیده‌شان را خیلی راحت به باد فنا می‌دهند. اما همه این‌ها به کنار بعضی‌ها غیرتشان را هم در این ایام پایمال می‌کنند.

تفاوت یک مسجدی

برداشتی آزاد از آیات 19 تا 25 سوره معارج 1


همانطوری که تفاوت مسجد با بقیه ‌مکان‌های روی کره خاکی از زمین تا آسمان است، مسجدی‌ها نیز با بقیه عالم خیلی فرق دارند. 
وقتی شری به آدم‌های غیرمسجدی می‌رسد، جزع و فزع می‌کنند و به گریه و زاری می‌افتند و هر چه فریاد بلدند بر سر زمانه می‌کشند که چه بی‌رحمی‌ها با آنها نکرده است و چه بلاهایی که بر سر آنها نیاورده است. برعکس وقتی خیری به ایشان می‌رسد، فکر می‌کنند که همه‌اش زحمت خودشان بوده و آنقدر خسیس‌بازی در می‌آورند که نگو و نپرس. آخرش هم فکر می‌کنند که این همه نعمت به خاطر آن است که خداوند دوستشان دارد.



ما هم مثل انبیاء اشتباه کردیم!

در چرایی انقلاب اسلامی

دوبی را دیده‌اید تا به حال؟ فیلم‌هایش را چه؟ تعریفش را چطور؟ آن را هم نشنیده‌اید؟ آنجا همه چیز خوب و قشنگ است. ساختمان‌های شیک دارد، ماشین‌های فوق‌العاده. ترافیک هم نیست. همه آنجا آزادی دارند. آنجا می‌توانید تا دلتان بخواهد تفریح کنید و خوش بگذرانید. اصلا همه این‌ها به کنار. وضعیت اقتصادی آنجا صد برابر بهتر از کشور ماست. آخر می‌دانید، تا وقتی پول نباشد قدم از قدم نمی‌شود برداشت.

مردم آن دیار انقلاب نکردند. فکر هم نمی‌کنم تا سال‌های سال فکر انقلاب کردن بیفتند. آخر آنها که همه چیز دارند. چرا باید انقلاب کنند؟