دل نگاره

چیزی شبیه درد دل است این نگاره ها

دل نگاره

چیزی شبیه درد دل است این نگاره ها

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با موضوع «اخلاقی» ثبت شده است

زیر دین مادر

یکی یکی اعدادی که به اندازه لباس‌هایت اضافه‌ می‌شود. نیم نیم شماره‌هایی که در فواصل کم نمره کفشت را بیشتر می‌کند. دانه دانه کلماتی که بر در دایره لغات محدودت با تلفظ خاص خودت، افزون می‌شود. سانت سانتی که روی قدت می‌نشیند. میل میل وزنی که هن هن مادر را برای رسیدن به خانه، در می‌آورد. شمارش مرواریدهای سرزده از لثه‌هایت که از انگشتان دست مادر تجاوز می‌کند. انگشتان فرو رفته‌ات در گواش که بر سپیدی دفتر، چشم چشم دو ابرو می‌کشد؛ همه‌اش می‌شود عاشقانه‌های یک مادر. می‌شود دلهره‌هایی دلچسب. لذت‌های پر از دلشوره‌ای که تا کسی مادر نشود نمی‌فهمد. اما این عاشقانه‌ها دِین به دنبال خود می‌آورد، دِینی بسیار سنگین.

تفاوت یک مسجدی

برداشتی آزاد از آیات 19 تا 25 سوره معارج 1


همانطوری که تفاوت مسجد با بقیه ‌مکان‌های روی کره خاکی از زمین تا آسمان است، مسجدی‌ها نیز با بقیه عالم خیلی فرق دارند. 
وقتی شری به آدم‌های غیرمسجدی می‌رسد، جزع و فزع می‌کنند و به گریه و زاری می‌افتند و هر چه فریاد بلدند بر سر زمانه می‌کشند که چه بی‌رحمی‌ها با آنها نکرده است و چه بلاهایی که بر سر آنها نیاورده است. برعکس وقتی خیری به ایشان می‌رسد، فکر می‌کنند که همه‌اش زحمت خودشان بوده و آنقدر خسیس‌بازی در می‌آورند که نگو و نپرس. آخرش هم فکر می‌کنند که این همه نعمت به خاطر آن است که خداوند دوستشان دارد.



بر در دکان شیطان

دیروز به طور اتفاقی از جلوی دکّان شیطان رد شدم. فریب می‌فروخت. مردم دورش جمع شده بودند و هیاهو می‌کردند. اوضاعی بود که نگو و نپرس. هر کسی چیزی می‌خرید و در عوض چیزی می‌داد.

یکی قسمتی از عقلش را در دست گرفته بود و موسیقی جدید می‌خواست. شاگرد مغازه پیشنهاد کرد کمی شراب هم بخرد و در عوض تمام عقلش را بفروشد.

دختر بیچاره‌ای، حیایش را فروخت تا قسمتی از قلب پسری را از شیطان بخرد که قبلا همان پسر به شیطان داده بود.

آن دیگری با دهان خون‌آلود آمده بود و گوشت می‌خواست. گوشت برادر مؤمنش را تا امشب گرسنه نخوابد![1]