دل نگاره

چیزی شبیه درد دل است این نگاره ها

دل نگاره

چیزی شبیه درد دل است این نگاره ها

طبقه بندی موضوعی

استراتژی وحدت (1)

وحدت

اسلام دینی است واحد با خدایی واحد، پیامبری واحد و کتابی واحد. اما مسلمانان انواع اقسام دارند. گروهی شیعه هستند و گروهی اهل تسنن که هر کدامشان برای خودشان 72 ملتند. برخی تندرو، برخی کندرو، برخی علی‌دوست، برخی علی‌پرست، برخی دشمن علی و....

قطعا حرف حق و راه حق یگانه است و نمی‌توان گفت که همه این فرقه‌ها بر صراط مستقیمند (پلورالیزم) و یا گفت هیچ حرف حقی وجود ندارد (نهلیلیسم). اما جدای از اینکه راه صحیح کدام است باید این سوال را پرسید که منطق وحدت میان مسلمین با وجود این همه اختلاف و شکاف فکری چه معنایی می‌دهد؟ آیا منظور آن است که همه یک طور بیاندیشند و یک شکل عمل کنند؟

آغاز نهضت اسلامی امام خمینی (ره) و وقوع انقلاب اسلامی 1357 ایران نقطه عطف تفکر وحدت اسلامی - وحدت شیعه و سنی از یک طرف و وحدت کشورهای اسلامی از طرف دیگر - بود که شخص امام خمینی (ره) منادی این وحدت بود.

«ما با مسلمین اهل تسنن یکى هستیم؛ واحد هستیم که مسلمان و برادر هستیم. اگر کسى کلامى بگوید که باعث تفرقه بین ما مسلمانها بشود، بدانید که یا جاهل هستند یا از کسانى هستند که می‏خواهند بین مسلمانان اختلاف بیندازند. قضیه شیعه و سنى اصلًا در کار نیست، ما همه با هم برادریم‏ » صحیفه امام،ج۶،ص۱۳۳

«امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایى است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفى و یا سایر فِرق، آنها مى‏خواهند نه این باشد نه آن، راه را این طور می‏دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند. ما باید توجه به این معنا بکنیم که همه ما مسلمان هستیم و همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم، و باید براى قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم. » صحیفه امام، ج۱۳، ص54

ولی امر مسلمین حضرت آیت الله خامنه‌ای، نیز حساسیت بالایی نسبت به این اتفاق داشته‌اند:

ختلاف بین طرفداران دو عقیده بر اثر تعصبات، یک امرى است که هست و طبیعى است، و مخصوص شیعه و سنى هم نیست. بین فِرَق شیعه، خودشان؛ بین فِرَق سنى، خودشان؛ در طول زمان از این اختلافات وجود داشته است. تاریخ را نگاه کنید، مى‌بینید هم بین فرق فقهى و اصولى اهل تسنن – مثل اشاعره و معتزله، مثل حنابله و احناف و شافعیه و اینها – هم بین فرق مختلف شیعه، بین خودشان، اختلافاتى وجود داشته است. این اختلافات وقتى به سطوح پایین – مردم عامى – مى‌رسد، به جاهاى تند و خطرناکى هم مى‌رسد؛ دست به گریبان مى‌شوند. علما مى‌نشینند با هم حرف مى‌زنند و بحث مى‌کنند؛ لیکن وقتى نوبت به کسانى رسید که سلاح علمى ندارند، از سلاح احساسات و مشت و سلاح مادى استفاده مى‌کنند که این خطرناک است. در دنیا این همیشه بوده؛ همیشه هم مؤمنین و خیرخواهان سعى مى‌کردند که مانع بشوند؛ علما و زبدگان، تلاششان این بوده است که نگذارند سطوح غیرعلمى کارشان به درگیرى برسد؛ لیکن از یک دوره‌اى به این طرف، یک عامل دیگرى هم وارد ماجرا شد و آن «استعمار» بود. نمى‌خواهیم بگوییم اختلاف شیعه و سنى همیشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخیل بوده؛ بعضى از جهالتها، بعضى از تعصبها، بعضى از احساسات، بعضى از کج‌فهمیها دخالت داشته؛ لیکن وقتى استعمار وارد شد، از این سلاح حداکثر استفاده را کرد. 25/10/1385

بنابراین منظور از وحدت این نیست که بیایید اختلافات را حل کنیم یا اختلافی وجود ندارد بلکه منظور این است که بیایید به دلیل مصلحتهای بزرگتری اولا اختلافات را کنار گذاشته و عیان نکنیم. یعنی از هر حرکت تفرقه‌افکن پرهیز کنیم. ثانیا برای رسیدن به همان مصالح بالاتر دست در دست هم نهیم و با یکدیگر همکاری کنیم.

این مصالح همان مصالحی هستند که در زمان ائمه هدی علیهم السلام تقیه را باعث شدند. فرق تقیه و نفاق در رعایت همین مصالح است. در واقع منافق در جهت دستیابی به اهداف رذیله خویش، خود را فریبکارانه مومن نشان می‌دهد تا بتواند از این راه به دین و ایمان مسلمانان ضربه وارد کند. اما مومنی که تقیه پیش می‌گیرد برای رسیدن به اهداف الهی خود و عدم ایجاد دو دستگی میان مسلمین و حفظ جان و مال مومنین خود را شبیه عموم مسلمین نشان می‌دهد.

با کمی بررسی تاریخ اسلام و همچنین بیانات امام و رهبری می‌توان به دو مصلحت بزرگ برای وحدت پی برد:

1-     دشمن مشترک: وقتی جامعه مسلمین دشمنانی قسم خورده و خونخوار دارد که مترصد فرصت برای نابود کردن اسلام و جامعه مسلمانان هستند، آنگاه برداشتن علم تفرقه جایگاهی ندارد جز فرو رفتن در منجلاب دشمن و تضعیف جامعه ایمانی و در نهایت تسلیم در برابر زورگویی مستکبرین و...

2-     اشاعه و ترویج اسلام: این مصلحت در کلام رهبری بسیار شفاف بیان شده است: «عضیها خیال می‌‌‌کنند که اگر بخواهند راجع به دوره‌‌‌ی خلفا تحلیل کنند، حتماً باید با طعن به آن‌‌‌ها همراه باشد؛ نه، طعن به خلفا در رادیو جایز نیست. اگر تاکنون این نکته را در جلسات قبل نگفته‌‌‌ام، الآن عرض می‌‌‌کنم که طعن به خلفا در رادیو مطلقاً جایز نیست؛ الآن حرام شرعی است. داعیه‌‌‌ی ما این است که می‌‌‌خواهیم انقلابمان را به دنیا صادر کنیم؛ کدام دنیا؟ در درجه‌‌‌ی اول، دنیای اسلام است. آن‌‌‌وقت دنیای اسلام که یک میلیارد و دویست میلیون نفر جمعیت دارد و حدود چهارپنجمشان کسانی هستند که به چیزهایی به شکل مقدسات اعتقاد دارند، شما بیایید به این مقدسات اهانت بکنید؟! آیا این انقلاب صادر می‌‌‌شود؟! خوب است بدانید و لا بد بعضی می‌‌‌دانند که در الجزائر وقتی‌‌‌که بوادر و نشانه‌‌‌های این نهضت فعلی ظاهر شد، یکی از کارهایی که کردند، این بود که یک رساله در باب عقاید شیعه نسبت به خلفا منتشر کردند، تا خوب رابطه‌‌‌ی آن‌‌‌ها را با انقلاب قطع کنند! حالا اگر یک‌‌‌وقت کسی عقیده‌‌‌اش چیزی بوده و در جایی آن را گفته است، این به من و شما ارتباطی ندارد؛ ما باید مواظب باشیم که در رادیو چنین چیزهایی منعکس نشود. ما الآن در حال اداره‌‌‌ی جامعه‌‌‌ی اسلامی هستیم؛ نباید به مقدسات سایر مسلمین اهانت بشود.
بد نیست من خاطره‌‌‌ای را برای شما نقل کنم؛ هرچند که به خیلی از دوستان هم این را گفته‌‌‌ام. امام یک‌‌‌وقت در اوایل انقلاب در سخنرانیهایشان از معاویه به صورت طعن‌‌‌آمیزی اسم می‌‌‌آورند. شما می‌‌‌دانید که من مدتی را در بلوچستان بودم و با خیلی از علمای آنجا دوست نزدیک هستم. مردم و علمای سنی آن منطقه، معاویه را مقدس می‌‌‌دانند. به امام عرض کردم که در طرف شرق کشورمان، چند صد میلیون نفر معاویه را محترم می‌‌‌شمارند و او را خال المؤمنین می‌‌‌دانند البته بحق یا به‌‌‌ناحق آن، مربوط به جلسه‌‌‌ی بحث است یعنی مسلمانان هند، پاکستان، بنگلادش و افغانستان اغلب سنی حنفی‌‌‌اند؛ این‌‌‌ها معاویه را محترم می‌‌‌شمارند. امام گفتند عجب، من نمی‌‌‌دانستم! من بعد از آن در طول این ده، یازده سال یک جمله‌‌‌ی طعن‌‌‌آمیز از امام راجع به معاویه نشنیدم. من خودم در نماز جمعه راجع به جنگ صفین و سایر جنگهای امیر المؤمنین صحبت می‌‌‌کنم؛ اما اهانت نمی‌‌‌کنم. تاریخ‌‌‌گویی، یک حرف است؛ اهانت، حرف دیگری است. تاریخ بیست و سه‌‌‌ساله‌‌‌ی بعد از رحلت پیامبر تا خلافت امیر المؤمنین، یک تاریخِ قابل بررسی است؛ باید بررسی شود؛ اما در آن اهانت و جسارت به خلفا به‌‌‌هیچ‌‌‌وجه نباید باشد.»

ادامه دارد...

نظرات  (۱)

  • ی آنتی زایون
  • سلام
    ممنون استفاده کردم.
    اون تکه اخر عجیب بود بزام یعنی امام از اعتقادات اونها خبر نداشتن؟
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی